سرخط خبرها

آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش نهم)

  • کد خبر: ۳۲۹۴۶۲
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۵
آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش نهم)
مگر می‌شود داستانی در آینده اتفاق بیفتد؟! ما، در بحثی طولانی، گستره زمانیِ ممکن یک داستان (روایت) را مشخص کردیم. این گستره زمانی شامل زمان گذشته، وضعیت فعلی و، درنهایت، آینده می‌شود.

به گزارش شهرآرانیوز؛ «معلم هرروز از نبودن چیزی خبر خواهد داد. همیشه می‌خواهد بداند بعد از آنکه چیز‌هایی گم شوند چه چیز‌هایی باقی می‌مانند. عینکش را روی بینی اش جابه جا می‌کند و می‌پرسد: 'حالا چندتا؟ ' من چیزی می‌گویم و از پنجره به ردیف درختان بلوطی که موازی دیوار مدرسه سر به آسمان کشیده است نگاه خواهم کرد.

معلم همچنان پرسش‌های بی پایانش را ادامه می‌دهد و می‌پرسد: 'حالا به اندازه انگشتانی که هستند آدم‌ها و بلوط‌ها و گنجشک‌ها و اسب‌هایی را که آنجا، در حیاط یا آسمان یا پشت دیوار می‌بینی، نشان بده' و من چیز‌هایی را که می‌بینم نشان خواهم داد. با بودن و نبودن آن چیزهاست که من باید قاعده حساب را یاد بگیرم.» [۱]

مگر می‌شود داستانی در آینده اتفاق بیفتد؟! ما، در بحثی طولانی، گستره زمانیِ ممکن یک داستان (روایت) را مشخص کردیم. این گستره زمانی شامل زمان گذشته، وضعیت فعلی و، درنهایت، آینده می‌شود. درباره گذشته و وضعیت فعلی صحبت کردیم و چند مصداق و مثال هم آوردیم، و حالا رسیده‌ایم به آینده. 

این مهم است که بدانید در اینجا منظور از «آینده» آینده‌ای خیالی و فرضی از آن جنس نیست که در روایت‌های علمی-تخیلی اتفاق می‌افتد، بلکه منظور آینده‌ای احتمالی از جنس واقعیت است، یا آینده‌ای از همین گونه که در بند ابتدایی متن خواندید، آینده‌ای که اتفاق خواهد افتاد؛ و تمام این داستان هم، دراصل، چیزی است که اتفاق نیفتاده، ولی قرار است که اتفاق بیفتد. در اینجا، ابوتراب خسروی داستان را با زمان آینده و تأکید بر «خواهد» نوشته است.

«غروب خواهد بود و - مثلا- گله‌ای از صحرا می‌آید. حتما نمی‌شود به غروب نگاه نکنم؛ برای همین خواهد بود که بره‌ای در سایه روشن غروب به سیاهه نمی‌رود و پدر صدای زنگوله آن بره گم شده را در میان سیاهه اصوات زنگوله‌ها نخواهد شنید، یا اینکه کلاغی از میان فوج کلاغ‌های جاسوسش خبر گم شدن آن بره را برایش می‌برد.» [۲]

شاید این نمونه‌ای نادر و متفاوت باشد که آدم در طول عمرش یک یا -نهایتا- دوبار با آن مواجه شود؛ بااین حال، باید دانست که یکی از حالت‌های ممکن است و نشان می‌دهد که همیشه در به روی خلاقیت و نوآوری باز است. اما باید از این گذشت و بحث را برد به سمتی که در آن آینده از جنس پتانسیل است، آینده‌ای احتمالی که در ذهن مخاطبان شکل می‌گیرد. برای مثال، یکی از کارکرد‌های پایان باز همین است: در یک پایان باز، نویسنده از جواب دادن به چند سؤالی که در داستان ایجاد شده امتناع می‌کند و با این کار باعث می‌شود که مخاطب در ذهنش تمام احتمالات ممکن را تصور کند. 

دراصل، شکل گیری این آینده احتمالی، تماما، منوط به میزان مهارت نویسنده در طراحی «وضعیت فعلی» و «گذشته» شخصیت هاست. این یعنی مخاطب، در خوانش داستان، به گذشته آدم‌ها (انگیزه‌های آن ها) و همچنین بحران فعلی شان دقت می‌کند تا ببیند این آدم‌های مفلوک قرار است چه سرانجامی داشته باشند، این یعنی «گذشته» یک شخصیت هم حال اوست و هم آینده اش، و یعنی «وضعیت فعلی» یک شخصیت هم از گذشته اش نشئت گرفته و هم آینده اش را شکل می‌دهد.

با احترام عمیق و همیشگی به دریای عمودایستاده، رنج‌های عمیق و بزرگش، و قلب باشکوهش.

۱- ابوتراب خسروی، «تفریق خاک» از مجموعه داستان «کتاب ویران».
۲- همان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->